کد خبر : 16012 تاریخ انتشار : ۱۶دی ۱۴۰۳ ساعت 00:32
جزئیاتی جدید از طولانی ترین آدم ربایی ایران در رشت

پدر خانواده از ۲۹ماه اسارت در چنگ آدم ربایان می گوید/ ۳۰ میلیارد اموال را بالا کشیدند

پدر خانواده از ۲۹ماه اسارت در چنگ آدم ربایان می گوید/ ۳۰ میلیارد اموال را بالا کشیدند

وقتی پلیس برای نجاتمان آمد دهان همه ما قفل شده بود نمی توانستیم حرف بزنیم، فقط گریه می کردیم. این را آقای «علم خواه» می گوید؛ پدر خانواده ۵ نفره ای که به همراه ۴ نفر دیگر از اعضای خانواده به مدت ۲۹ ماه در خانه شخصی شان در محله منظریه رشت گروگان گرفته شده بودند.
به گزارش نیمرخ/ «مهلا جوادپور» با این مقدمه در روزنامه هفت صبح نوشت: ۲۹ ماه کم نیست می شود حدود دو سال و نیم؛ یک باند گروگانگیری سابقه دار با تزریق داروی بیهوشی و شکنجه های جسمی و روانی توانستند میلیاردها تومان از اموال این ۹ نفر را بالا بکشند و در آخر درگیری هایشان بر سر همین اموال باعث شد راز این تبهکاران برملا شود.
 حالا حدود ۶ ماه از آزادی این خانواده گذشته و یک نفرشان هم جانش را در ماههای آخر گروگانگیری از دست داده است.
روزنامه «هفت صبح» در گفت و گو با پدر این خانواده جزئیات جدیدی از این پرونده را روایت کرده است.
همه چیز از اواخر دی ماه سال ۱۴۰۰ شروع شد؛ وقتی یکی از آشناهای خانواده علم خواه با ارسال پیامی همسر خانواده و مادرش را به خانه ای دعوت کرد. آقای علم خواه وکیل دادگستری است. او و خانواده همسرش ۴۰ سال است که در این آپارتمان دو طبقه زندگی می کنند و مادر همسرش از سال ها پیش در این خانه به مناسبت های مختلف مراسم مذهبی و یا اعیاد برگزار می کرد زن سرکرده گروگانگیرها که شروع این جنایت را رقم زد هم یکی از افرادی بود که به این مراسم رفت و آمد داشت.
آقای علم خواه می گوید: این زن به همراه مادرش ۱۳ سال به خانه آنها رفت و آمد داشته به همین دلیل تا حدی به آنها اعتماد داشتند برای همین وقتی همسر و مادر همسرش به خانه ای در محله یخسازی دعوت شدند بدون شک به آنجا رفتند. نیم ساعت بعد همسر علم خواه به او پیام داد که مادرش به خواب رفته و خودش هم حال مساعدی ندارد.
آقای علم خواه وقتی خودش را به آن خانه رساند دید که همسرش بیهوش شده و آنجا بود که دو گروگانگیر مرد با قمه به او حمله کردند و کارت بانکی و موبایلش را گرفتند. بعد هم گفتند چند نفر را به خانه شان فرستاده اند تا فرزندانش را هم بکشند.
گروگانگیرها با تزریق و خوراندن داروهای خواب آور بیهوششان کردند و به مدت یک هفته در همان خانه اجاره ای نگه داشتند. در تمام مدت این ۲۹ ماه خانواده آقای علم خواه تحت تاثیر داروهای بیهوشی بودند و دست و پایشان بسته بود. خودش و همسرش هم مدام با مرگ فرزندانشان تهدید می شدند.
در این یک هفته زن گروگانگیر با فرستادن پیامک به خواهر همسر علم خواه او را به خانه یخسازی کشاند و او را هم بیهوش کرد. بعد از گوشی خواهر او به برادرش هم پیامک داد تا به دنبال او بیاید و وقتی از راه رسید او را هم بیهوش کردند.
در این بین به خانه آنها در منظریه رفتند و پدر همسرش و فرزندانشان را هم بیهوش کردند.

۲۹ ماه فقط نان لواش سوپ و فلافل
وقتی آقای علم خواه چشمانش را باز کرد دید همه ۹ نفر آنها در خانه شان هستند اما موبایل ندارند، دست و پایشان با زنجیر و تسمه بسته است و تحت تاثیر شدید قرص ها توان بیدار ماندن ندارند. این وضعیت تا روز آزادی آن ها ادامه داشت. گروگان گیرها در و پنجره های ساختمان را با چسب بسته بودند تا دید نداشته باشد. هر ۲۰ روز به آن ها اجازه استحمام آن هم به صورت دو نفری داده می شد. اجازه استفاده از سرویس بهداشتی با در بسته را نداشتند. گروگانگیرها برای خودشان از رستوران های گرانقیمت شهر و با کارت آقای علم خواه غذا سفارش می دادند اما برای آنها از نانوایی ۳۰۰ تا ۴۰۰ عدد نان لواش می خریدند.
علم خواه درباره غذایی که در این مدت خورده بودند به هفت صبح توضیح داد: «نان» بود و گاهی سوپ و یا عدسی گاهی هم فلافل برخی آخر هفته ها هم برنج می دادند. برای خودشان ابتدا غذا سفارش می دادند اما وقتی خسته شدند همسرم را مسئول آشپزی برای خودشان کردند. برای اینکه مطمئن شوند در غذا چیزی نریخته ایم اول آن غذا را کمی به پسر کوچکمان می دادند تا از سالم بودن آن مطمئن شوند. در صورتی که اصلا کاری از دست ما بر نمی آمد.»
آنها بعدها متوجه شدند که در قرص هایی که به آنها داده می شد داروهایی مثل کتامین، فلونیترازپام ، آلپرازولام، ترانکوپین ۲۰۰ ،زولپیدم بوکساید و پروپرانولول وجود داشت که تا ۱۷ ساعت در روز آنها را به خواب فرو می برد.

۳۰ میلیارد اموال را بالا کشیدند
هدف اصلی گروگانگیرها این بود که اموال این خانواده را به نام خود بزنند.
 علم خواه به هفت صبح می گوید: گروگانگیرها، بالای ۳۰ میلیارد ضرر مالی به آنها زده اند. او در این باره توضیح می دهد: یک قسمت اموال به اسم خانمم بود. یک قسمت هم برای پدر همسرم و برادر همسرم هم اموال منقول و هم غیر منقول. آنها برای بالا کشیدن این اموال از ما وکالت گرفتند. زمانی که می خواستند همسرم را برای گرفتن وکالت ببرند دست های همه ما را از پشت بستند و بچه کوچکمان را خواستند از لوستر آویزان کنند و گفتند اگر کوچک ترین حرکتی بکنید بچه هایتان و خودتان را می کشیم. همسر من هم ساکت رفت و ساکت آمد.
 او در پاسخ به این سوال که دفتردار آشنای گروگانگیران بود یا نه گفت: «من ۱۰ سال با همان دفتر خانه کار می کردم و دفتر دار من را می شناخت با این حال... نمی دانم چه بگویم.»

شکایت یک گروگانگیر از گروگانگیر دیگر و بالاخره آزادی
جزئیات این پرونده و چگونگی گروگانگیری این خانواده و شکنجه های شدید روحی و روانی آنها مدتی پیش در یکی از رسانه های گیلان (سایت مرور) منتشر شد اما آنچه که برای همه یک علامت سوال باقی ماند این بود که چطور خانواده علم خواه موفق شدند از دست گروگانگیرها آزاد شوند.
آنطور که این وکیل دادگستری به هفت صبح می گوید، یک درگیری داخلی بین گروگانگیرها باعث شد ماجرا برای پلیس لو برود.
او ماجرا را اینطور توضیح می دهد: آنها وقتی اموال ما را فروختند با همدیگر درگیر می شوند که چرا سهم شان را نگرفته اند. آن خانمی که با ترفند ما را در ابتدا گروگان گرفته بود از خانه ما رفت و به آن گروگانگیرهایی که سهم شان را می خواستند پیام داد که اگر سهمتان را می خواهید به فلان آدرس بیایید.
یکی از آنها وقتی برای گرفتن سهمش می رود، مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و درگیر می شوند.در ادامه همین درگیری باعث دردسر می شود.
علم خواه در این باره توضیح می دهد: بعد از این درگیری آن گروگانگیر که سهم خود را نگرفته و کتک خورده بود، از باقی گروگانگیرها بابت آدم ربایی ،گروگانگیری و ضرب و شتم شکایت کرد.
بازپرس دستور داد تا خانه آن خانم جست و جو شود. همانجا گوشی موبایل آن پسری که شکایت کرده بود پیدا شد و پلیس آن را ضبط کرد. اما این پسر به طرز شدیدی پیگیر پس گرفتن موبایل خود شد.
همین موضوع باعث می شود تا بازپرس به او شک کند. آنها رمز موبایل او را باز کردند و فیلم هایی که از دوربین های مدار بسته در موبایل او بود ماجرا را به پلیس لو داد.
گروگانگیرها تمام خانه آقای علم خواه را دوربین مدار بسته کار گذاشته بودند و از طریق موبایلشان حرکات آنها را چک می کردند. پلیس وقتی آن موبایل را باز کرد با فیلم های دوربین مداربسته که در گوشی او ذخیره شده بود مواجه شد.
علم خواه در ادامه توضیح می دهد: «پلیس آن پسر را دستگیر کرد و از طریق او موفق شد باقی گروگانگیرها را دستگیر کند. آنها همچنین از طریق رصد کردن گروگانگیرها خانه ما را پیدا کردند و ما را نجات دادند.
علم خواه درباره لحظه ای که پلیس آنها را پیدا کرد می گوید وضعیت روحی خیلی بدی داشتیم دهانمان قفل شده و نمی توانستیم حرف بزنیم. فقط گریه می کردیم. پلیس ها هر چه به ما می گفتند صحبت کنید، داد بزنید و بگویید که چه بر سر شما آمده؟ ما نمی توانستیم. وقتی دیدند وضعیت روانی ما خیلی افتضاح هست، با ماشین خودشان ما را به اداره آگاهی بردند و از ما پرستاری کردند تا کمی توانستیم حرف بزنیم.
 به گفته علم خواه، تا به حال ۷ نفر دستگیر شده اند و در بازداشت موقت هستند.
 همه آنها سابقه داشتند و همین کار را پیش از این در هشتگرد انجام داده بودند. آنها آن زمان دستگیر شده بودند اما با قرار وثیقه آزاد و به رشت فرار کرده بودند.
 این وکیل دادگستری می گوید آنها می خواستند قبل از فرارشان همه خانواده را به قتل برسانند و بعد سراغ گروگانگیری بعدی بروند. زنی که در دسته گروگانگیرها بود اهل اطراف رشت بود و دیگران اهل شهرهای دیگر بودند. آنها با هم نسبت خانوادگی نداشتند و به خاطر این کار باند تشکیل داده بودند.

چطور کسی متوجه نشد؟
یکی از سوالهایی که بعد از انتشار اولیه گزارش این گروگانگیری برای همه مطرح شد این بود که چطور در این مدت طولانی کسی متوجه این ماجرا نشد. بقیه اعضای خانواده، همکاران آقای علم خواه، دوستان و حتی مدرسه و دانشگاهی که سه فرزند آنها در آن تحصیل می کردند.
علم خواه توضیح می دهد که گروگانگیران از طریق موبایل شخصی آنها به هر کس که پیگیر آنها می شده، می گفتند از رشت رفته اند و علاقه ای به ادامه ارتباط با آنها ندارند. آنها آنقدر به اعضای خانواده و دوستانشان پیام های رکیک و فحش های زننده ای می دادند که همه از ادامه پیگیری ماجرا منصرف شدند. حتی در این مدت مادر آقای علم خواه فوت کرد و اعضای خانواده به خاطر همین فحش ها و قطع ارتباطها برایشان سوال نشد که چرا علم خواه به هیچ کدام از مراسم مادرش نیامده است. اگر هم کسی خیلی پیگیر می شد گروگانگیرها با تهدید به مرگ آنها را مجبور می کردند تا تلفنی آنها را دست به سر کنند.
اگر مدرسه پیگیری می کرد، خیلی زودتر آزاد می شدیم.
نکته ای که آقای علم خواه به آن تاکید می کند رفتار و عدم پیگیری مدرسه است. او دو پسر دارد که یکی از آنها زمان گروگانگیری کلاس دوم و دیگری کلاس نهم بودند. یک دختر هم دارند که در آن دوران دانشجو بوده است.
او در این باره توضیح می دهد: «مدرسه به جای اینکه پیگیر غیبت بچه ها شود، آن ها را از سامانه آموزشی خارج کرد. بچه های من تا روز چهارشنبه مدرسه بودند و از جمعه این اتفاق افتاد مدرسه حتی پیگیری نکرد که چرا آنها غیبت کرده اند. شعار آموزش و پرورش این است که مدرسه خانه دوم بچه هاست. این چه خانه دومی است که غیبت ناگهانی بچه های من مورد پیگیری قرار نمی گیرد؟ شاید اگر مدرسه پیگیری می کرد ما ماه اول یا دوم آزاد می شدیم و این بلاها سر ما نمی آمد و مادر همسرم را هم از دست نمی دادیم.»

قبر بی نام و نشان مادر بزرگ بچه ها
یکی از جنایات دیگری که در این گروگانگیری اتفاق افتاد، مرگ مادر همسر آقای علم خواه بود. او نتوانست فشار روحی و روانی و شکنجه های آنها را تحمل کند و در گذشت. گروگانگیرها این زن مسن را به بیمارستان بردند و خودشان را جای فرزند او جا زدند. علم خواه در این باره به هفت صبح توضیح می دهد: «هیچ مراسمی برای مادر خانمم گرفته نشد. دست و پای ما را بستند و فقط دو تا از بچه هایش و همسرش که تحت گروگان بودند را برای خاک کردن او بردند.
 به آنها ماسک دادند تا شناسایی نشوند و گفتند اگر حرکتی کنید شما را می کشیم. بعد از آزادی متوجه شدیم آنها یک سنگ بی نام و نشان برای ما در خانمم گذاشته اند که توانستیم با کمک دفتر آرامگاه آن را پیدا کنیم و سنگ را عوض کنیم آن زمان کسی متوجه مرگ مادر خانمم نشد و هنوز که هنوز است برخی از اقوام آنها از این ماجرا خبر ندارند و تازه با رسانه ای شدن این ماجرا، متوجه شده و سراغ ما آمده اند و دلجویی می کنند.

نظر شما
تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نگردیده است
آخرین اخبار
اخبار پر بازدید