کد خبر : 20015 تاریخ انتشار : ۲آذر ۱۴۰۴ ساعت 00:10
کالبد شکافی یک فاجعه

گیلان در بحران کم‌ آبی؛ عددها حقیقتی تلخ را فریاد می زنند

 گیلان در بحران کم‌ آبی؛ عددها حقیقتی تلخ را فریاد می زنند

«گیلان» نگین سبز شمال در حالی با کم ‌آبی شدید مواجه است که مدیران استان با تمرکز صرف بر لایروبی آب‌ بندان‌ها، ابعاد سیستمی بحران و نقش هدررفت آب و تخریب سدهای طبیعی را نادیده گرفته‌اند ... 
به گزارش نیمرخ/ اسرار امروز در گزارشی نوشت: گیلان، نگین سبز شمال و سرزمین باران‌های نقره‌ای، امروز در تب کم‌آبی می‌سوزد. وقتی شالیکار گیلانی با حسرت به کانال‌های خشک می‌نگرد و در اوج نشاء، ساعت‌ها منتظر قطره‌ای آب است، این فقط یک بحران کشاورزی نیست؛ این ضربه‌ای عاطفی بر پیکر هویتی است که با آب، زنده است. در این میان، ساده‌سازی بحران به یک مشکل زیرساختی (مانند لایروبی آب‌بندان‌ها) در حقیقت نادیده گرفتن یک معمای پیچیده سیستمی است که ریشه در مدیریت فرسوده منابع، هدررفت گسترده در شبکه‌های توزیع و از همه مهم‌تر، تخریب سازمان‌یافته سدهای طبیعی ما دارد. این یادداشت، فراتر از یک آمار ساده، به دنبال واکاوی آن بخش‌های پنهان بحران است که سال‌هاست قربانی سهل‌انگاری مدیران شده است.
آدرس‌ دهی ناقص بحران
در بحبوحه هشدارهای پیاپی خشکسالی و کاهش شدید ذخایر سد سفیدرود، تمرکز مدیران استان گیلان بر «لایروبی آب‌بندان‌ها» به عنوان راه‌حل بحران آب گیلان، آدرس‌دهی ناقصی است که صورت‌مسئله پیچیده آب استان را به یک لایروبی تقلیل می‌دهد. در حالی که آب‌بندان‌ها ابزاری حیاتی برای مدیریت آب هستند، بحران واقعی گیلان نه در کمبود مخازن محلی، بلکه در تلفات شدید آب در شبکه‌های توزیع، بحران حوضه آبریز بالادست و فقدان هماهنگی سیستمی میان نهادهای مسئول نهفته است؛ پازلی که شرکت آب منطقه‌ای تنها یک قطعه از آن است و قطعات کلیدی دیگر در دستان جهاد کشاورزی و اداره کل منابع طبیعی قرار دارد.
 کالبد شکافی یک ادعا و حقایق آماری تلخ
بیایید با آمار صادق باشیم. بر اساس آمارهای رسمی منتشر شده ، وسعت کل آب‌بندان‌های استان گیلان ۹,۰۲۵ هکتار است و در صورت لایروبی کامل، حجم ذخیره آب آن‌ها به حدود ۱۰۰ میلیون مترمکعب خواهد رسید. این رقم هنگامی که در کنار نیاز آبی اراضی شالیزاری داخل شبکه سفیدرود - معادل ۱.۵ میلیارد مترمکعب - قرار می‌گیرد، تنها قادر به تأمین ۶.۷ درصد از این نیاز کلان است. برای درک بهتر این شکاف، کافی است بدانیم سد سفیدرود در یک نوبت رهاسازی هشت‌روزه، حدود ۱۳۰ میلیون مترمکعب آب به پایین‌دست روانه می‌کند؛ یعنی بیشتر از کل ظرفیت پر شده آب‌بندان‌ها.
آب بندان ها زیرساخت های ارزشمندی هستند و افزایش آب بندان ها، لایروبی و بتنی کردن آنها بی شک به بهبود مدیریت آب کمک میکند اما ارائه این راهکار به عنوان درمان اصلی حل مشکل آبی استان، به تنهایی کافی نیست بلکه به  یک برنامه راهبردی مبتنی بر واقعیت نیازمند است.
ارزش آب‌بندان‌ها نه در حجم کلان، بلکه در «زمان» است. این مخازن، بانک‌های آب محلی هستند که آب رهاسازی‌شده از سد در زمان غیرپیک یا سیلاب‌های زمستانه را ذخیره کرده و در اوج نیاز،  وارد شبکه می‌کنند. آن‌ها ابزار «بافر» و افزایش بهره‌وری هستند، نه «منبع» اصلی. بنابراین، معرفی لایروبی به عنوان تنها «درمان این درد بزرگ»، پاک کردن صورت‌مسئله و نادیده گرفتن دو منشأ اصلی بحران است.
 مقصر ردیف اول: هدر رفت ۵۰ درصدی در مسیر مزرعه
مشکل اصلی آب گیلان، از خروجی سد سفیدرود تا ورودی شالیزار رخ می‌دهد. آب منطقه‌ای آب را از سد رها می‌کند، اما این آب باید از شبکه‌های درجه یک و دو (که در اختیار آب منطقه‌ای است) و سپس شبکه‌های درجه سه و چهار (که مسئولیت آن مستقیماً با جهاد کشاورزی است) عبور کند.
اینجاست که فاجعه رخ می‌دهد. برآوردها حاکی از آن است که بین ۵۰ تا ۶۰ درصد آب رهاسازی‌شده، به دلیل فرسودگی، سنتی بودن، خاکی بودن کانال‌ها و نهرها، در میانه راه هدر می‌رود. در استانی که برای یک مترمکعب آب بیشتر، چانه‌زنی‌های ملی صورت می‌گیرد، این حجم از تلفات در داخل استان، پذیرفتنی نیست. آب منطقه‌ای مسئول «تأمین» آب خام است، اما جهاد کشاورزی مسئول «مدیریت توزیع مویرگی» و «مصرف» در مزرعه است و تا زمانی که این شبکه فرسوده نوسازی نشود، رهاسازی آب بیشتر از سد، مانند ریختن آب در مشک سوراخ است.


 مقصر ردیف دوم: فاجعه کوه‌ خواری و دزدی رطوبت از گیلان
نگاه مدیران استانی اغلب به داخل گیلان معطوف است، در حالی که حیات استان به خارج از مرزها و همچنین حفاظت از سدهای طبیعی خودمان وابسته است. در کنار بحران بالادست سد سفیدرود، یک فاجعه عظیم‌تر و بومی در حال رخ دادن است: تخریب کوه‌های باران‌زای البرز به بهانه معدن‌کاری غیر اصولی است
  گیلان زیر ضرب دینامیت‌های معدنی
تخریب گسترده کوه‌های البرز در محورهای جنوبی و به‌ویژه رستم‌آباد و منجیل برای اهداف معدنی، در حال ایجاد یک فاجعه اکولوژیک با عواقب آب و هوایی مستقیم است. مسئولان ذی‌ربط، به ویژه اداره کل منابع طبیعی و سازمان صمت، محیط زیست و ... با عدم نظارت قاطع و عملکرد مبهم در مقابله با کوه خواری، عملاً به این پدیده ی ویرانگر چراغ سبز نشان داده‌اند. فاجعه اینجا است که کوه‌خواری نه تنها منظر طبیعی را نابود می‌کند، بلکه مستقیماً بر میزان بارندگی در قلب گیلان اثر می‌گذارد:
نابودی سد هوایی
 کوه‌های البرز به عنوان یک «سد هوایی» طبیعی عمل می‌کنند و با مجبور کردن توده‌های مرطوب خزر به صعود (بارش‌های اوروگرافیک)، باران گیلان را می‌سازند. کوه‌خواری سازمان‌یافته، ارتفاع مؤثر این دیواره را کاهش داده، شیب طبیعی را تغییر داده و یک «گلوگاه مصنوعی» در برابر حرکت توده‌های مرطوب ایجاد کرده است.
تغییر مسیر رطوبت و کاهش بارش
بنا برنظر کارشناسان مربوطه، این تغییرات فیزیکی باعث می‌شود رطوبت دریای خزر با شدت قبل سعود نکند و بخشی از ابرها از شکاف های ایجاد شده عبور کرده  در نتیجه  تراکم ضعیف‌تر شده و بارش ها کاهش یابد. این یعنی انتقال رطوبت «دزدی رطوبت» از گیلان به  دامنه های جنوبی به دلیل تخریب‌های معدنی.
این بی‌عملی مسئولان در برابر کوه‌خواری نه تنها «آورد» رودخانه‌ها را کاهش می‌دهد، بلکه منجر به فرسایش خاک، رسوب‌گذاری در سدها ، آب‌بندان‌ها و کاهش نفوذ آب به سفره‌های زیرزمینی شده است. حفاظت از «سدهای طبیعی» (جنگل‌ها و مراتع) به اندازه ساخت سدهای بتنی اهمیت دارد و این وظیفه  ی مستقیم منابع طبیعی است که متأسفانه در این بخش سست و ناکارآمد عمل کرده است.
حل بحران آب گیلان یک اقدام یک‌جانبه از سوی شرکت آب منطقه‌ای نیست، بلکه نیازمند یک «ستاد عملیات یکپارچه» با تقسیم وظایف روشن و تعهد قاطعانه به حفاظت از منابع حیاتی می باشد:
شرکت آب منطقه‌ای: مدیریت علمی سد، لایروبی و احیای آب‌بندان‌ها (به عنوان بافر)، و دیپلماسی قوی برای حقابه حوضه سفیدرود.
سازمان جهاد کشاورزی: اولویت اول و فوری؛ نوسازی و بتنی‌سازی شبکه‌های توزیع درجه ۳ و ۴ برای جلوگیری از هدررفت ۵۰ درصدی آب و ترویج اجباری آبیاری متناوب در مزارع.
اداره کل منابع طبیعی: حفاظت قاطع و فوری از حوضه‌های آبخیز، توقف بی‌قید و شرط پدیده کوه‌خواری در محورهای رستم‌آباد تا البرز و اجرای طرح‌های آبخیزداری برای تغذیه سفره‌های آب.
سازمان حفاظت محیط زیست گیلان: تضمین حقابه زیست‌محیطی تالاب‌ها و نظارت بر اثرات زیست‌محیطی تمام پروژه‌های عمرانی.
 کشاورز گیلانی امروز منتظر اقدام هماهنگ و قاطع همه این نهادهاست. تمرکز صِرف بر لایروبی، هرچند مفید، اما بدون اصلاح شبکه‌های فرسوده جهاد کشاورزی و مبارزه جدی با کوه‌خواران توسط منابع طبیعی، تنها مُسکّنی کوتاه‌مدت برای یک بحران سیستمی خواهد بود و گیلان همچنان قربانی بی‌آبی ناشی از سوء مدیریت و تخریب طبیعت خواهد ماند.

نظر شما
تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نگردیده است
آخرین اخبار
اخبار پر بازدید