استفاده بهتر از واژه ها و انتخاب بهترین کلمات،از تاکیدات همیشگی استاد «تیمور گورگین» بود...
نیمرخ/ تازه از کربلا برگشته و غبار سفر از تن نشسته که تماس های پی در پی در شوک فرو می بردش.
کسی که همراهش بود و مانند پدر و فرزند دوشادوش هم در جلسات ادبی دیده بودمشان.
همیشه از حسن ادب و دانشش می گفت و اینکه با تفاوت سنی بالا، دوست و رفیق خوبی برای هم هستند.
«حمید نظرخواه علیسرایی» شاعر، داستان نویس، روزنامه نگار، بنیانگذار گروه کوچسفهان شناسی را می گویم که وقتی برای تسلیت با او تماس گرفتم، نمی توانست از شدت اندوه صحبت کند.اما بالاخره پس از مراسم تشییع و خاکسپاری و خبرهایی که پشت هم از این رسانه و آن کانال خبری و ... منتشر می شد، تصمیم به گفت و گو گرفت .
وی با بیان اینکه استاد تیمور گورگین خالق ترانه معروف «دختر رشتی» بود،به نیمرخ گفت: متاسفانه این روزها در فضای مجازی، خبرگزاری ها و سایت های خبری ترانه «بنفشه گول» که یکی از آثار معروف شاعر و ترانه سرا اهل کوچصفهان زنده یاد استاد «بهمن فرخی کوچصفهانی» به شمار می آید، به نام زنده یاد استاد «تیمور گورگین» در حال باز نشر است.
نظرخواه افزود: شاید علتش این باشد که ترانه «بنفشه گول» با صدای استاد ناصر مسعودی _خواننده پیشکسوت گیلانی با پیش درآمدی از دوبیتی معروف استاد گورگین با عنوان «دختر رشتی» شروع می شود.
وی بیان کرد: از شعرهایی که استاد گورگین به آن علاقه بسیار نشان می داد، شعری بود که برای زادگاه مادری اش سروده بود
«اگر تهران ایسامه، کَش نشینم / هو گیله مردمه، چولاب شینم / مره فرقی ناره تهران و گیلان/ ایدانه شاعر اَ سرزمینم!»
نظرخواه یکی از آرزوهای استاد گورگین را نامگذاری مدرسه ای در چولاب عنوان کرد و گفت: استاد گورگین بعد از اینکه مفتخر به دریافت نشان درجه یک هنری معادل (دکترای افتخاری) از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده بود ،بسیار ابراز خرسندی می کرد.
وی ادامه داد: در همان زمان بود که در تماسی تلفنی و بعد هم در چند جمع دوستانه که همگی اهل کوچصفهان بودیم بیان کردند «خوب می شد در چولاب زادگاه اصلی من، مدرسه ای به نامم نامگذاری می کردند».
نظرخواه همچنین اذعان کرد: نخستین بزرگداشت استاد تیمورگورگین در اردیبهشت ۱۳۹۰ همزمان با تاسیس گروه کوچسفهان شناسی برگزار شد.
وی با اشاره به اینکه یکی از اعضای اصلی و تاثیر گذار گروه کوچسفهان شناسی، استاد گورگین بودند، تصریح کرد: هدف این گروه برگزاری برنامه های ادبی و بزرگداشت هنرمندان پیشکسوت کوچصفهانی است که پس از مشورت با دیگر اعضاء گروه، اولین بزرگداشت استاد در گیلان به پاس ۵۷ سال تلاش و کوشش وی در عرصه های فرهنگ و ادبیات به همت گروه کوچسفهان شناسی با همکاری مؤسسه فرهنگی خورشید گیل و دیلم و با حضور بزرگان فرهنگ و ادب گیلان، برگزار کردیم.
نظرخواه اظهار کرد: در این بزرگداشت، ویژه نامه ای جامع، تمام رنگی و در چهار صفحه از زندگی و آثار استاد گورگین به کوشش اینجانب تهیه و پس از تائید استاد، منتشر و توزیع شد.
وی در توصیف شخصیت استاد گورگین بیان کرد: مرحوم استاد اخلاق، ادب و استاد زندگی بود و برای من چه در زندگی فردی و چه در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی الگو بودند و خواهند بود.
نظرخواه اضافه کرد: استاد گورگین با توجه به سبقه روزنامه نگاری، همیشه مرا به نوشتن و به فعالیت های فرهنگی و ادبی تشویق می کرد و از موفقیت هایی که در حوزه های مختلف کسب می کردم بسیار خوشحال می شد.
وی فقدان از دست دادن چنین مفاخر مردمی و فعال را سخت دانست و ادامه داد: استاد گورگین در واقع پدر معنوی من بودند و بیش از 20 سال ارتباط نزدیک و دوستی با ایشان و علاقه دوطرفه بین ما باعث شده که استاد همیشه در جمع های مختلف از من به عنوان فرزند خوانده اش نام می برد.
نظرخواه افزود: استاد گورگین در تمام زمینه های فرهنگی، هنری و ادبی فعالیت داشتند و مقالات زیادی از ایشان در مجلات و روزنامه های ملی و استانی چاپ و منتشر شده است.
وی با تاکید بر اینکه استاد در حوزه گیلان شناسی و فرهنگ عامه نیز مقالات متعددی نوشته و منتشر کرده بودند، گفت: همیشه امید به زندگی و عشق به ادبیات داشتند و روحیه شان در سن ۹۰ سالگی ستودنی بود.
ادبیات سن و سال نمیشناسد
«فریبا گورگین» مترجم و دختر استاد تیمور گورگین نیز با بیان اینکه پدرم اهل شعر و فرهنگ بود و خاطراتی که از پدر دارم از کتاب هایی است که می خواند، افزود: پدرم همیشه من را تشویق به خواندن کتاب و مطالعه می کرد و شوق و ذوقی که امروز نسبت به فرهنگ و هنر پیدا کرده ام، همه را مدیون پدر هستم.
وی اظهار کرد: در روزهایی که به انجمن شاعران می رفت به قدری شوق و ذوق داشت و در جستجوی مطالب تازه می رفت که ما را هم به وجد می آورد.
گورگین با اشاره به صحبت های پدر که می گفت «به شوق و شرکت نزد شاعران جوان و الهام دادن به آنها، که بگویم ادبیات سن و سال نمیشناسد در این انجمنها شرکت می کنم» ادامه داد: امیدوارم همه جوان ها راهشان را ادامه دهند و به هیچ وجه از پا ننشینند و همیشه در جهت بهبود کار، بهبود نوشتن و بهبود گفتارشان حرکت کنند.
وی با توجه به تاکید استاد به «استفاده بهتر از واژه ها و انتخاب بهترین کلمات» گفت: سعی کنید همیشه در هر کار و رشته ای که دنبال می کنید و علاقه دارید، بهترین بوده و بهترین الگو باشید.
گورگین ضمن قدردانی از اهالی فرهنگ و هنر، دوستان، شعرا و کسانی که پدرش را تا آخرین لحظات همراهی کردند، تصریح کرد: از مردم گیلان و شهرهای خمام و کوچصفهان و دوستان بزرگی چون علیسرایی که دوست خوب و همراه پدرم بودند و جزء اولین کسانی بودند که برای پدر مراسم و بزرگداشت گرفتند، قدردانی می کنم.
وی برگزاری چنین مراسم هایی را موجب الگو شدن و تشویق دیگران برای انجام چنین کارهای بزرگی دانست.
در مسائل دینی و آشنایی با مسائل قرآنی از وجودشان بهره ها می گرفتم
استاد «محمد بلادی چولابی» مدرس و قاری برجسته قرآن که برادرزاده مرحوم تیمور گورگین است نیز با بیان اینکه مرحوم عموی بنده از مفاخر و فرهیختگان ایران و استان گیلان بودند و شخصیت جامع الاطرافی داشتند، گفت: استاد تیمور گورگین در خیلی از مسایل ادبی و هنری صاحب نظر بودند و در مسائل دینی و آشنایی با مسائل قرآنی از وجودشان بهره ها می گرفتم.
وی با ابراز ناراحتی از درگذشت شخصیت های بزرگ و تاثیرگذار به عنوان سرمایه های معنوی، افزود: خیلی راهنمای ما بودند و به چشم دیدم که در مراسمشان بزرگان اهل قلم و فرهنگ سنگ تمام گذاشتند.
چولابی اذعان کرد: استاد تیمور گورگین سالهاست در بحث ادبی، هنری و ترانه سرایی واقعا پیش قدم بودند و در بحث مسائل آوایی و فنوتیک و موسیقایی قرآنی خیلی از ردیف ها و آواهای این هنر قدسی را در تلاوت به من گوشزد می کردند.
وی اظهار کرد: متعجب بودم این شخصیت که سال ها در بحث مسائل ادبی غوطه خورده بودند و در آنجا ید طولی داشتند، چطور در این زمینه صاحب نظر بودند که خودشان می گفتند این را از پدر بزرگت یاد گرفته ام، چون پدربزرگم «مرحوم کاس آقا چولابی» از مرثیه سرایان بزرگ استان گیلان، رشت آباد و چولاب بود و آثار فاخر و ارزشمندی از ایشان به یادگار مانده است.
چولابی تصریح کرد: عمو به تاسی از سیره پدربزرگ این مسایل هنری را به یادگار با خود نگاه داشت و سینه به سینه به ما منتقل کرد.
از اندوه درگذشت مردی که شبیه شعرهایش ساده و خودمانی بود سر به زیر و آرام از کتاب مجموعه شعر «طاغوت در تابوت» استاد شعر«بهار را بهانه کرده ایم و جان گرفته ایم» را زمزمه می کنم که می گوید :
بهار را بهانه کن
جوانه کن
شکوفه زن، شکفته شو
به دست قاصد نسیم پاک صبحدم،
تو عطر خوش به سوی ما روانه کن،
مرا صدا بزن
به هرچه قهر و نخوت و غرور،
پشت پا بزن
به هر کجا قدم بزن
به هر قدم ز آشتی و آشنا تو دم بزن.
بگیر دست این و آن.
صمیم و گرم و مهربان
بیا، بیا ...
بیا عزیز آشنا
به بین مزار لاله خیز خیل ساکت شهید را
به بین چگونه لاله های سرخ بردمیده از مزار، با فروتنی،
به من، به تو به هرکسی سلام می دهند
پیام می دهند:
اگر که خفته اند بر مزارها،
هزارها شهید پاک،
ولی، به روی این مزارها
بهار را بهانه کرده ایم و جان گرفته ایم
به یمن همت بهار خوشزبان، زبان گرفته ایم
پیام ما زخیل این مزار خفتگان،
پیام آشناست:
به یاد ما زجان گذشتگان بر مزار خفتگان،
سرود تازه سردهید
به هر کجا که می رسید،
نوید «رویش دوباره» را خبر دهید
روحش شاد/ یادش گرامی